farzande Iran
شعروادبيات


عشق و خيانت

 يه سيلي زد و گفت تو بهم خيانت كردي...

گفتم تو هم بكن.... 

چند ماهي گذشت...

                          سوار ماشين عروس ديدمش....

باخنده اومد طرفمو گفت ديدي منم تونستم......!!!!

                       خنديدم و رفتم....

بعد يك ماه كه توبيمارستان بستري بودم فهميد سرطان داشتم....

                  اومد ملاقاتمو گفت خيلي بي معرفتي.........

            چرا اينكارو كردي.......؟؟؟؟؟؟؟؟

           اشك توچشام جمع شد........

      بهش گفتم من تو عروسيت خنديدم..........

ولي تو تو ي ختمم گريه نكن.....

                                                 گاهي دليل كم محلي ها/ن گفتن ها و رها كردن ها شايد چيزي نباشد 

                                                  كه تو فكر ميكني......

                            گاهي بايد رفت تنها براي "عشقت"......


سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:عشق,دوستي خيانت,تهمت,,

|
 

عاشقي

 

                                                         مابا برد عشق عاشق نشده ايم

                                                           كه با در خت فارغ شويم

                                                                ببازيم هم باز

                                                                     عاشقيم......

                                                                       آره عاشقيم............


سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:عشق,دوستي,عاشقي,,

|
 

گذاشتن ديدگاه(comment)

لطفا براي گذاشتن ديدگاه(comment)عمومي ومتفرقه از اين پست(post) استفاده كنيد.


پنج شنبه 8 خرداد 1398برچسب:ديدگاه,ساير موارد,

|
 

اشو(osho)

 

اُشو

اُشو، عارف، فیلسوف و آموزگار روحانی هندی که به نام‌های راجنیش چاندرا جاین و باگوان شری راجنیش معروف بود. و در سال ۱۹۸۹ نام اشو را برای خود برگزید. در ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ میلادی در روستای کرچوادا از توابع مدهیا برادش هند متولد شده و در تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ میلادی در پونا (هند) درگذشت.



ادامه مطلب

پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:زندگينامه بزرگان,بيوگرافي,زندگينامه,

|
 

گرگ هار

گرگ هاری شده‌ام
هرزه پوی و دله دو
شب درین دشت زمستان زدهٔ بی همه چیز
می‌دوم، برده ز هر باد گرو
چشم‌هایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند
همه بی رحمی و فرمان فرار
گرگ هاری شده‌ام، خون مرا ظلمت زهر
کرده چون شعلهٔ چشم تو سیاه
تو چه آسوده و بی باک خرامی به برم
آه، می‌ترسم، آه
آه، می‌ترسم از آن لحظهٔ پر لذت و شوق
که تو خود را نگری
مانده نومید ز هر گونه دفاع
زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی
پوپکم! آهوکم
چه نشستی غافل
کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی
پس ازین درهٔ ژرف
جای خمیازهٔ جادو شدهٔ غار سیاه
پشت آن قلهٔ پوشیده ز برف
نیست چیزی، خبری
ور تو را گفتم چیز دگری هست، نبود
جز فریب دگری
من ازین غفلت معصوم تو، ای شعلهٔ پاک
بیشتر سوزم و دندان به جگر می‌فشرم
منشین با من، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه سادهٔ من
چه جنونی، چه نیازی، چه غمی ست؟
یا نگاه تو، که پر عصمت و ناز
بر من افتد، چه عذاب و ستمی ست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم! آهوکم
تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کارایم من
بی تو؟ چون مردهٔ چشم سیهت
منشین اما با من، منشین
تکیه بر من مکن، ای پردهٔ طناز حریر
که شراری شده‌ام
پوپکم! آهوکم
گرگ هاری شده‌ام
(اخوان)


پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:شعرنو,شعر,نو,

|
 

تابلو

                                        تابلو نقاس را ثروتمند كرد

                                                                  شعرشاعر به چندزبان ترجمه شد

                                                                    كاركردان جايزه ها رو درو كرد

                                                                   وهنوز سر همان چهار راه واكس ميزند

                                                                     كودكي كه بهترين سوژه بود


چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:تابلو,شعرنو,سايرموارد,نقاش,

|
 

مي ترسم

من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم

حسین پناهی

چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:,

|
 

هيچچچچچچچچ

اگر دری میان ما بود می‌کوفتم درهم می‌کوفتم اگر میان ما دیواری بود بالا می‌رفتم، پایین می‌آمدم فرو می‌ریختم اگر کوه بود، دریا بود پا می‌گذاشتم بر نقشه‌ی جهان و نقشه‌ای دیگر می‌کشیدم اما میان ما هیچ نیست هیچ و تنها با هیچ هیچ کاری نمی‌شود کرد شهاب مقربین

دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:,

|
 

ضرب المثل ها وجملاتي درباره ي ازدواج

هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت. (ضرب المثل آلمانی)



ادامه مطلب

دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:,

|
 

زندگي نامه صادق هدايت

صادق هدایت صادق هدایت (۲۸ بهمن ۱۲۸۱ در تهران – ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در پاریس)، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است.هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و یک روشنفکر برجسته بود. برترین اثر وی رمان بوف کور است که آن را مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.حجم آثار و مقالات نوشته شده درباره نوشته‌ها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایرانی است



ادامه مطلب

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,

|
 

دوقلوها

دو قلوها در یک مغازه ی نوشابه فروشی کار می کنند.وقتی یکی از آنها قهقه ی خنده را سر می دهد،دیگری زیر گریه می زند.وقتی یکی از آنها اسکناسی از صندوق برمی دارد،دیگری او را لو می دهد، و همینطور تا به آخر. یک زوج واقعی،شبیه درجه حرارت هایی که به شکل یک خانه چوبی اند و مردی از آنها بیرون می آید تا هوای صاف و آفتابی را اعلام کند و بعد ناپدید می شود تا زنی جای او را بگیرد و هوای بارانی را پیشبینی کند. آنها جدایی ناپذیرند،با عدم توافق کامل.مردم برای شناسایی دو قلوها اسمشان را گذاشته اند:”شیر و خط”،اما همیشه آنها را عوضی می گیرند. دو قلوها چهاردستی پیانو می نوازند،درشکه سواری می کنند و یکی از آنها خاطراتش را شرح می دهد تا دیگری آنها را بنویسد. در راه باریکه های پارک لوکزامبورگ آن دو را می بینیم که زیر درختهای بلند با هم درد دل می کنند و مراقب اند که هرگز زیر نور مستقیم آفتاب قرار نگیرند.شنبه ها به ملاقات دختری می روند که پدرش نگهبان یک فانوس دریایی است. هر دو عاشق این دخترند. از ترس اینکه دخترک یکی از آنها را انتخاب کند، هرکدام نامه ی عاشقانه ای به دخترک می دهد که در آن، خط برادرش را تقلید کرده است. دخترک با چشم های اشک آلود، دور شدن آنها را نظاره می کند و از هم اکنون می داند که جاودانه مجرد خواهد ماند. یکشنبه ها یک بطری نوشابه باز می کنند و با صدای باز شدن سرپوش بطری هر دو، هم زمان، از جا می پرند. وقتی می بینیم که چطور با نوک انگشت به لیوان های کریستال ضربه می زنند، هرگز نمی توانیم حدس بزنیم که فقط یکی از این دو وجود دارد، و آن یکی فقط رویای اوست. برشی از کتاب زن آینده – کریستین بوبن

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,

|
 

هرگزنخواب كوروش

دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد کارون زچشمه خشکید البرز لب فروبست حتی دل دماوند آتشفشان ندارد دیو سیاه دربند آسان رهیدو بگریخت رستم دراین هیاهو گرز گران ندارد روز وداع خورشید زاینده رود خشکید زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد برنام پارس دریا نامی دگر نهادند گویی که آرش ما تیرو کمان ندارد دریای مازنی ها برکام دیگران شد نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد دارا کجای کاری دزدان سرزمینت بربیستون نویسند دارا جهان ندارد آئیم به دادخواهی فریادمان بلنداست اما چه سود اینجا نوشیروان ندارد سرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانی اما صدآه و افسوس شیر ژیان ندارد کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد سیمین بهبهانی

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,

|
 

گذري كوتاه برنوروز

نوروز برابر با یکم فروردین ماه (روزشمار خورشیدی)، جشن آغاز سال و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان می باشد و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می‌گیرند. امروزه زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است. بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را به‌عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به‌رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است. پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیده‌بود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. جشن نوروز از لحظهٔ اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۰، ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد. در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود. منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌است پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند. برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده‌است.

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,

|
 

به مناسبت روز معلم

وقتی توجه شون حتی به کفش خاک آلود من جلب میشه وقتی حتی به ترک دیوارم میخندن وقتی همشون آرزو میکنن از خدا که امروز سرما بخورم و نیام وقتی هزار تا فحش به من و خودشون میدن تا صبح زوداز خواب بلند شن و بیان سر کلاس وقتی هزار تا اشتباه میکنن و من وظیفه دارم اشتباه همشون و بشمارم و بشم یه قاضی وقتی ادعا میکنن که همشون هستن یه قاضی و من نباید داشته باشم ملق بازی وقتی به خاطر تأخیر امروز اتوبوس انگیزه ای ندارن که گوش بدن درس امروز من و وقتی قبل از ورود به کلاس به خاطر دیر کرد یه ربه ی خودم حسرت می خورم ولی اونا خواب آلود با یک ساعت دیر کرد میان سر کلاس وقتی از اشتباهاتشون درس نمیگیرن و دوباره تو ورقه پیادش میکنن وقتی ازشون میپرسم که مظفرالدین شاه چطور بر تخت پادشاهی نشست؟ تو برگه واسم مینویسن چار زانو وقتی صبح ها تا چشمم و باز میکنم عزا میگیرم که امروز بچه های تقص کلاس و چطوری کنترل کنم؟ وقتی هر روز صبح مشغول خوندن نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش , روی یادداشتی که روی آینه چسبوندم میشم ( یادم میره که موهام و شونه کردم یا نه!!!!! ) وقتی پشت چراغ قرمز به این فکر میکنم که سرفصل تدریسی امروز و با چه مثالی شروع کنم که قابل فهم تر باشه وقتی واسه اولین بار تا به یکیشون خرده میگیرم میگن آقا چرا همش به ما گیر میدین؟ وقتی آرومترین شاگردم از به هم ریختن کلاس احساس شادمانی میکنه وقتی دید سرتق ترین بچه کلاس به من مثل دیدن عجایب هفت گانه در جهانه وقتی واسم با مداد نامه مینویسه که من از دست شما ناراحتم ,آقا من احساس میکنم زمانی که درس و بلد نیستم شما به من بد نگاه میکنید! وقتی تو فکرشون میگن درس بخونیم که چی ؟آخرش بشیم یکی مثل این به ظاهر استاد وقتی هر کی ازم میپرسه شغلت چیه میگم تدریس, میگه خدا صبرت بده وقتی مجبورم جمعه ها معلم مکتب حسنی هم باشم وقتی مطمینم چند سال بعد قد نیمه راه باهاشون چشم تو چشم میشم و اونا به روی مبارکشون نمی یارن که منو شاید سر یه معبر دیده باشن وقتی یادم میاد که واسه گرفتن ۲۵ صدم نمره با من چونه میزنن(میزدن) وقتی هیج کس حواسش تو کلاس به من نیست من حواسم به بچه هاست مبادا بگن معلممون هیچی بلد نیست وقتی که یه روزی بازنشسته بشم دلم واسه همه اون بچه های شیطون و همه ی اون روزها تنگ میشه!!!!!!!!!!! روز معلم مبارکنوشته : هدی

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,

|
 

بيگانه

با تولد خودمان هم بیگانه شده ایم .. هیولا ها دیگر برگها را نمی خورند .. گوشت انسان بهتر به عمل می آید..

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,

|
 

نميدونم چرا!!!!!!!!!!

حالم عجیبه

نمیدونم چرا از تکرار بدم میاد؟
نمیدونم چرا دیگه نمیتونم یه چیز رو دوبار بگم؟
نمیدونم چرا نه دلم به خوندن میره و نه به نوشتن؟
نمیدونم چرا مثل یه سیب کال شدم که خیال رسیدن نداره
نمیدونم چرا هیچ دلیلی برای دو بار گفتن نمیبینم
نمیدونم چرا من نمیرسم اما عقربه ها زودی به من میرسن
نمیدونم چرا خوشبوترین رایحه ها فقط حکم یه عطر تکراری رو دارن
نمیدونم چرا هنوزم عطر میوه به برام بهتر از عطر بولگاری گرون قیمت پشت ویترینه
نمیدونم چرا حالم عجیبه؟؟؟؟؟عجیب………………………………

نوشته هدی

سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

|
 

باربی

ماندن
به پایِ کسی کـه دوستَش داری
قَشنگترین،
اسارت زندگی است…!

حسین پناهی

سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

|
 

براي من

نقاشی هنری

من اینجا غرق در آتش
تو آنجا غرق درآبی
من اینجا تا….سحر… بیدار
تو اما بی صدا خوابی
من اینجا آخر دنیا
سکوت تلخ بی پروا
غروب رفته در اندوه
تو اما خوب می تابی
من اینجا بی صبو باده
خمار و گنگ وافتاده
به دستم جام عشق اما
تویی که آن می نابی
ندارم دردلم شوقی
نمانده بر لبم حرفی
من آن پژمرده گلبرگم
تو آن باغی که شادابی
دگر سویی به شامم نیست
جهنم را تمامم نیست
بهشت من کجایی تو؟
چرا این دل نمی یابی؟

 این شعرو الان گفتم
 از بس که تنها اومدم فکورو هیچ کس نبود
 حتی توحامد…
 تقدیم به تو این شعرم حامد گودرزی….
سحر.ک.
۱۳۹۲٫۰۴٫۳۰
۲۲:۴۴

سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

|
 

ويژگي هاي يك منتظر

 


در جامعه امروزی كه زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ما به عنوان انسان هایی قلمداد می شویم كه به اصطلاح منتظر ظهور آقا و ولی نعمتمان هستیم؛ متاسفانه همه چیز است غیر از انتظار.....


 

 

 

همه وقتی نام امام زمان را می شنوند در ظاهر آهی كشیده، و می گویند كاش می آمد و همین و بس!

اما آیا تا بحال هیچكداممان به این اندیشیده ایم كه واقعا منتظر واقعی كیست و آیا ما صلاحیت نام منتظر صاحب الزمان را داریم؟!

جند لحظه ای جدا از فكر به امور و مشغله های مادی مان بیایید با هم  بنشینیم و شرایط یك منتظر را بخوانیم و در عین صداقت قلبی تاملی كنیم كه آیا اینگونه ایم... و بعد خودمان پاسخ این پرسش را بدهیم كه آیا ما هم منتظریم!!

و اما... .

 

 

 



ادامه مطلب

شنبه 29 تير 1392برچسب:,

|
 

......................

بی صبرانه آمدنت را نظاره گر بودم
و تو نیامدی .....



سالیان چله نشینی و
شب یلدایی بی پایان .....



زمستانی سرد و
هوایی غبارآلود و مِه گرفته .....



من بودم و واژه ی تلخ انتظار.....



در انتظارعروجت ؛
ثانیه ها را نجوا کردم و باز.....
تو نیامدی .....



شب را به روز دوختم وباز
تو نیامدی...

......



عرش نشین گریز پای من ! .....
خاک نشین درگهت بودم و تو مرا ندیدی
چون موری .....
در میان خیل مشتاقانت ...
غریق دریای موّاج وپر تلاطم عاشقی ات ...

سراب هجرانت کُشنده ومن ؛
عطشناک نم باران عشق تو ....



رحمی بر من آر ! ......
بگذار ارکیده های پژ مرده ی این دل عطشان ؛
سیراب از باران مهربانی ات گردد .



تبر هجرانت ،
ریشه درخت تنومند دلدادگی ام را ،
خشکاند و نابود کرد ...
و قلبم به دو نیم تقسیم شد
نیمی ، فرتوت و نیمه جان ،
از فراق سالیان دلشدگی .....


و نیم دیگر ؛سوزان ونالان
در انتظاری ابدی.....



تو بگو :
زمستان هجران و زنده به گوری ام را ؛
با کدامین کبریت نیم سوز ؛
گرما و رونق بخشم ؟!

با کدامین کبریت سوخته و خیس ؛
چراغ گور تاریک آرزو هایم را روشن سازم ؟



دیگر نایی نیست
دیگر نفسی نمانده
و




منم و خاطره ایی خاک نشسته و تارگرفته
در صندوقچه ی سربه مُهر دل
از عشقی ازلی
که به عشقی ابدی بدل گشت

و باز !.....


تو نیامدی ....

شنبه 29 تير 1392برچسب:,

|
 

اللهم عجل لوليك الفرج

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟

در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم

امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!

من آمدم به درگه تو التجا کنم

با این زبان الکن و این طبع نارسا

هر جا روم برای ظهورت دعا کنم

جبریل مفتخر به گدایی کوی توست

لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم

با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم.

شنبه 29 تير 1392برچسب:,

|
 

توجه توجه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بازم سلام دوستان هميشگي

من به يه همراه در نوشتن مطالب نياز دارم

هر كس در زمينه شعر وادب ميتونه كمكم كنه بهم بگه با نظش در قسمت نظرات

با سپاس فراوان

عسل جمشيدي


چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:,

|
 

امامم

دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت

برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟

بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان
به جستجوی تو و خیمه و بیابانت

به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم
بس است این همه دوری بس است هجرانت

تو را قسم به صبوری قلب منتظران
عزیز فاطمه برگرد سوی کنعانت

عدالت علوی تو خواب این شهر است
فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت

اگر چه لایق احسان تو نبودم من
همیشه شامل من بوده است احسانت

از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر
ظهور می کند آن روی ماه پنهانت

 


شنبه 15 تير 1392برچسب:,

|
 

جمعه تكراري

 
 

سیل چشمانم باز از فراقت جاریست....خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست


 در پی قافیه ها چه پریشان ماندم .....قافیه در شعرم با حضورت جاریست


به هوایت آقا بغض کرده شعرم....آسمانش انگار نم نمک بارانیست


دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست


در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست.....

 


شنبه 15 تير 1392برچسب:,

|
 

اشك


وقتی کوچکی دستانی هستند که اشکهایت را پاک کنند

وقتی بزرگ می شوی باید دستی باشی که اشکی

را پاک کنی و خنده ای بر لبی بنشانی ...

و این چه زیباست ...


شنبه 15 تير 1392برچسب:,

|
 

آرزوها

بیشتر مردم در آرزوی یک چیز استثنایی هستند ، چیزی که براشون الهام بخش باشه که همه چیزشون رو فدای اون کنند اما عده ی کمی به این آرزو می رسند .

احساس تندی که نزدیک یک نفر باشی که اینقدر زنده است . زندگی همه پر از این آرزوهاست . آرزوهای زودگذر وخارج از دسترس .

بخشی از صحبت های پس زمینه فیلم اقتباس

شنبه 15 تير 1392برچسب:,

|
 

برده هاي عشق

اگر قلبتان را بگشایید وگوش فرا دهید نجوای فرشتگان را خواهید شنید .

اگر به کسی بسیار عشق می ورزید و می دانید که او هم دوستتان دارد در زیباترین نقطه ی جهان ایستاده اید .

عشق بجز عشق چه پاداشی دارد ؟

وقتی که بجز عشق چیزی برایمان باقی نمانده باشد برای نخستین بار آگاه می شویم که فقط عشق کافی است .

چه زیباست وقتی لحظات پرواز می کنند ، هر چند کوتاه .


شنبه 15 تير 1392برچسب:,

|
 

بهترين دوست

گفتم خدایا سوالی دارم





گفت: بپرس





پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من میخندند ولی





وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!





جواب داد:





شادی را برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی





غم را برای انتخاب بهترین دوست


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

بهترين دوست

گفتم خدایا سوالی دارم





گفت: بپرس





پرسیدم چرا وقتی شادم همه با من میخندند ولی





وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!





جواب داد:





شادی را برای جمع کردن دوست آفریده ام ولی





غم را برای انتخاب بهترین دوست
 


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

دوچيزمختلف

سر کلاس نشسته بودم که استاد پرسید:بچه ها! فکر میکنید چرا اگه یه مذکر با چند

زن همخواب بشه با اکراه بهش نگاه نمیشه ولی اگه مونثی با چند مرد همزمان

همخواب بشه اون بدکاره؟!

هر دانشجو دیدگاهش رو گفت…و بالاخره استاد گفت:در طول تکامل انسان/ در اکثر

موارد جذابترین عامل برای مذکر ها چهره  و اندام زنان بوده!

ولی  در اکثر موارد  عامل جذب شدن زنان به مردان عاطفه ای که مذکرها برای مونث

ها نشون میدادند بوده! و بعد همخوابی با اون مرد…

پس اگر زنی بدون اون عاطفه چه در قبال پول چه به خاطر شهوت این کار رو انجام بده به قول لغت نامه ی عمید(ژنده زن بدکاره یا روسپی ست!)

روسپی به زنی اطلاق میشه که بدنش رو در قبال پول بفروشه ولی زن بدکار  خراب

یعنی زنی که صرفا به علت شهوت/همزمان با چند مرد همخواب بشه…

البته بگذریم که ما در جهان سوم زندگی میکنیم و هر دوتا راه رو یکی میدونن!

یادمه در فیلم دَه یک روسپی بدون ناراحتی شغلش رو معرفی میکرد.

..

گرچه روسپیگری در همه جای دنیا محکومه…در فیلم آبی(محصول فرانسه!شاهد این

هستیم که همسایه ها برای اخراج یک روسپی در آپارتمانشان امضا جمع میکردند…


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

قمارباز

همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر

همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر

همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر

تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر

خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر

نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر

همه عمر خوار باشد چو بر دو یار باشد
هله تا تو رو نیاری سوی پشت دار دیگر

که اگر بتان چنین‌اند ز شه تو خوشه چینند
نبدست مرغ جان را جز او مطار دیگر

مولانا

جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

مالنا

جرم اون اینه: زیباییش!!

Malèna (2000) – Giuseppe Tornatore


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

دعاكردم كه خدامرا ببخشد.....

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم…
اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم…
اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم… اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم.
وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد.
بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخشد.
هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است
و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است!
نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن

دکتر علی شریعتی


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

بزد گردن غم به شمشير داد

جـــهـــان را نـــمـــوده بـــســـی دســـت بـــرد

وز آن پــس بــه شــادی و مـــی دســـت بـــرد

نـــیـــامـــد هـــمـــی بـــر دل از مـــرگ یــــاد

بـــزد گـــردن غـــم بـــه شـــمـــشـــیــــر داد

بـــیـــاراســــت گــــیــــتــــی چــــو بــــاغ ارم

زمــیــن گــشــت پـــر ســـبـــزه و آب و نـــم

ز بــد بــســتــه شــد دســـت اهـــریـــمـــنـــی

تـــوانـــگـــر شــــد از داد و از ایــــمــــنــــی

ز مـــازنـــدران بـــســـتـــد آن تــــاج و گــــاه

بــه گــیــتــی خــبــر شــد کــه کــاوس شـــاه

کــه کــاوس شــاه ایــن بــزرگـــی گـــرفـــت

بـمـانـدنــد یــکــســر هــمــه زیــن شــگــفــت

کـــشـــیـــدنـــد صـــف بـــر در شـــهـــریـــار

هـــمـــه پـــاک بـــا هـــدیـــه و بـــا نــــثــــار

پــــر از داد و آگــــنــــده از خــــواســــتــــه

جــهــان چــون بــهــشــتـــی شـــد آراســـتـــه

 
فردوسی

شاهنامه – بخشی از متن  پادشاهی کی کاووس


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

ضرب المثل وجملاتي درمورد ازدواج

هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت. (ضرب المثل آلمانی)

مردی که به خاطر”پول” زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)

لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)

زنی سعادتمند است که مطیع ”شوهر” باشد. (ضرب المثل یونانی)



ادامه مطلب

جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

قضاوت....

پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد ،او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد .
او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمی دانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟
پزشک لبخندی زد و گفت: متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم .
پدر با عصبانیت گفت:آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو میتوانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟
پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: من جوابی را که در کتاب مقدس انجیل گفته شده میگویم از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم، شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است ، پزشک نمیتواند عمر را افزایش دهد ، برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه ، ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا .
پدر زمزمه کرد: (نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است )
عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد
و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت : اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید
پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سوال کنم؟
پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد : پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد ،وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.
هرگز کسی را قضاوت نکنید چون شما هرگز نمیدانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان میگذرد یا آنان در چه شرایطی هستند.


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

مسئوليت كمتر

 گاهی سکوت ، همان دروغ است !
کمی شیک تر، روشنفکرانه تر
و با مسئولیت کمتر !


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

عکس سیاه و سفید

از درد های کوچک است که آدم می نالد !
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی…


جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

اگر ميدانستيد.....

اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میکنید ، می دانستید.

 

ابن سینا

جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 

هيچ

هاینریش بل

یک چیز بسیار زیبا وجود دارد. هیچ . به هیچ فکر کن!

 

هاینریش بل

جمعه 14 تير 1392برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید

نازترین عکسهای ایرانی

 

عاشقانه ها
دستنوشته هاي پراكنده
شريعتي
شعركهن
معرفي كتب نو وجديد
شعرنو
ادبيات غرب
سخن بزرگان
دلتنگي
كوروش كبير
engelish &persian
دلنوشته
طنز
داستان هاي كوتاه
ضرب المثل
برشي از فيلم ها
او...........
جاودانه ها
برشي از كتاب ها
زندگي نامه بزرگان
ساير موارد
تاريخ
چكامه(شعر)

 

asal

 

ارديبهشت 1394
خرداد 1393
آبان 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392

 

عشق و خيانت
عاشقي
گذاشتن ديدگاه(comment)
اشو(osho)
گرگ هار
تابلو
مي ترسم
هيچچچچچچچچ
ضرب المثل ها وجملاتي درباره ي ازدواج
زندگي نامه صادق هدايت
دوقلوها
هرگزنخواب كوروش
گذري كوتاه برنوروز
به مناسبت روز معلم
بيگانه
نميدونم چرا!!!!!!!!!!
براي من
ويژگي هاي يك منتظر
......................

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان farzande Iran و آدرس fegi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





شعر وادب
خريد عينك هاي ريبين
ما آخر خطيم
مخفيگاه دات كام
آموزش زبان دات كام
خريدعينك افتابي
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 28989
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->